خدايا چه سخته جدايي....
چه سخته دوري از يار و تنهايي
ولي سخت تر از ان انتظار است
همان انتظاري كه به من اميد اتصال مي دهد
يعني ممكن است بار ديگر خوشبختي را با او در اغوش بگيرم؟
ممكن است بار ديگر طعم شيرين با او بودن را بچشم؟
خدايا مگر من چه گناهي به در گاهت كردم كه قلبم را عاشق افريدي
خدايا جرم من دوست داشتن است
من با جان و دل اين جرم را مي پذيرم
شلاق هاي شكنجه گر سرنوشت را ميخورم و به يادگار ميبرم تنها به اميد رسيدن به او ..... خدايا من او را بعد از تو مي پرستم ...... او را به من باز گردان

نظرات شما عزیزان:
|